آرزوهایتان را زنده به گور نکنید

 

 

چقدر زود پیر می شویم و چقدر زود از تنهایی به تنهایی می رسیم.به راستی  تصور ما از زندگی  گذران همین  لحظه های تلخ و شیرینه؟ که عمر نامیده می شه؟ و همینه که داره تمام میشه ؟!!  ... سالهای زیادی است که  خانه را جارو می زنم  و لی هنوز کثیف است .عمری است که می پزم  و هنوز  گرسنه ام .سالهای زیادی خوابیده ام ولی هنوز خوابم می اید ..و سالهای زیادی است که عشق ورزیده ام ولی هنوز او را نیافته ام .... هی رفتیم و رفتیم و صاحب خانه و مال و مکنت و  فرزند شدیم!!!!! چه خیال باطلی ما حتی صاحت خود هم نبودیم  .سالها در انتظار بازنشستگی نشستم تاهمه اندیشه هایم را که با انها عشق می کردم بنویسم ولی حالا نه چشم نوشتن دارم و نه نگاهی دوست داشتنی .زمان را  از دست داده و چمباتمه در گوشه ای به حسرت روزهای رفته نشسته ام ...شما این کار را نکنید لحظه ها ارزشمندترین چیزهایی هستند که دارید. از دستش ندهیدو آرزوهایتان را به خاطر آینده زنده به گور نکنید

 

نظرات 6 + ارسال نظر
بهزاد سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ب.ظ

چه خوب نوشته بودید ... چه خوب ....
خیلی وقته سعی می کنم صاحب خودم باشم ... نتایج اولیه این تلاش خیلی شیرین بودن ... آدم هی ساکت تر می شه ... هی آروم تر ... عمیق تر ... بکر تر ....

فرانچسکو سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:24 ب.ظ http://parsicloob.blogsky.com

سلام
وای چه زندگی سختی شده آدم تا وقتی کم سن وسال باشه آرزو می کنه تا یه روزی بزرگ بشه وقتی بزرگ شد و تقریبا به اون چیزهایی که می خواد می رسه بازم آرزو می کنه که ای کاش بچه می شد و دوباره به روزای خوب کودکی برمی گشت و دلش از همه غم ها غصه ها خالی بود .بچگی می کرد به دیدن یه سوپرایز کوچیک دلش شاد می شد و از ته دل قهقه می زد ولی افسوس که چه زود دیر می شود.
بای

نسیم سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:23 ب.ظ http://matrokeh.blogsky.com

همه چیر رو باید تجربه کرد...هم چیزای خوب و هم بد...وگرنه مزه اش زیر دندونت نمیمونه...سر هیچی نباید خودتو قلقلک بدی...باید بری که اگه پشتتو نگا کردی نگی کاش میرفتم....قربون خستگیات...

نرگس چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ق.ظ

اوهوم..راست میگی :)

منوچهر سابق ! جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:27 ق.ظ http://www.manesabegh2.blogfa.com

منم فکر میکنم از لحظه امروز هم باید استفاده کرد . چیزی که گذشت ... گذشت و آینده هم هر چی میخواد بشه ربطی به خودش داره ... زندگی رو باید زندگی کرد ....

کاغذ کاربن سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 ق.ظ http://carboncopy.blogfa.com

پس چه باید بکنم. من که در سخت ترین موسم بی چهچهه ی سال. تشنه ی زمزمه ام؟ بهتر آن است که برخیزم. رنگ را بردارم. روی تنهایی خود نقشه ی مرغی بکشم. سهراب سپهری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد