ایول ای زخمها

ایول ای زخمها

امان از زخمهایی که می خوریم .وقتی از درد زخم به خود می پیچیم و  ضجه می زنیم نمی دانیم که این زخمها اگر درست درمانشان کنیم  نردبان شعور می شن و  مایه افتخارخود  ادمی و راهی میشه برای رسیدن   به تکامل  .وقتی آدم رو می شکنند انگار به آدم لطف می کنند زیرا می فهمیم که چقدر جنس اشغالی داشتیم که راحت شکسته شدیم آن وقت  می رویم و جنسمان را عوض می کنیم تا دیگر کسی نتواند ما را خرد کند ولی باز می بینیم این بار روبروی  اسلحه ای ایستاده ایم   و سوراخ سوراخمان می کنند و این ادامه داره تا اینکه عمرت پر میشه از زخمهایی که خوردی و  دیگه کلا" پینه بستی  و حالا وقت ان است که در اینه به خودت نگاه کنی و ببینی که چی بودی و چی  شدی؟! ایول ای زخمها  ...ببارید که هنوز خامم  

بمیرید بمیرید از این عشق بمیرید که.......

آخ  که چه قدر دلم می گیرد و متاسف می شوم  وقتی می بینم در مریلندو و قونیه برای شناساندن مولانا چه همایشهایی صورت می گیرد و به تازگی امریکایی ها جهت  ساختن فیلمی در رابطه با  زندگی مولانا به تجقیقیق و تفحص  پرداخته اند و جالب اینکه  انان چنان پر شور از او می گویند که فکر می کنی سالهاست با او زیسته اند و خورشید وجود این عارف شوریده در انجا  انچنان  می درخشد که ما شاهد اشعه های اوبه صورت ترجمه های اشعارش در کشورمان نیز  هستیم و جالب تر که جوان من هر شب با خواندن  ترجمه های ان  به خواب می رود .دیروز وقتی برایم گفت که چه می خواند مثنوی را برایش باز کردم و پیر چنگی را برایش خواندم و او اشک می ریخت که اشک نبود بلکه جواهر حضور را در خود می یافت  به راستی که حس ما از خواندن اشعارش مثل جاری شدن عشق  در رگهای خشکیده شعور ماست که به فراموشی سپرده شده است   به خاطر درک روشن وساده او از وجود و شناساندن انسان به عنوان موجودی منحصر به فرد با  اندیشه های خدایی و رمز و راز ؛جبر و اختیار ؛و شاید تا حدود زیادی پایه گذار علم روانشناسی یونگ و..و ..  و  می بینیم ترجمه ها هم دارند همان لذت را ایجاد می کنند و معتقدند که ترجمه های عالی باعث این (جهانی شدن )است  در حالی که مربوط به مفاهیم شناخت متعالی  آن فرزانه عالم هستی  است .دنیا مجذوب اندیشه مولاناست و ما نباید  گیج و منگ منتظر بشویم که افرادی چون کوئئلو بیایند از اندیشه هایش قصه بسازندو کتابهایشان  را به چاپهای متعدد برسانند ولی ما ندانیم مولانا که بود و چه گفت ؟

ای با من و پنهان چو دل

از دل سلامت می کنم

تو کعبه ای هر جا روم

قصد مقامت می کنم

کاش بودجه مملکت را می دادند ادمهایی مثل میر باقری فیلیمی در رابطه با زندگی او می ساخت قبل از اینکه دیگران ما را با ما اشنا کنند ...من دلم می سوزد وقتی می بینم محمد رسول الله را امریکاییها  بهتر شناختند و بهتر شناساندند   تا ما که هر روز هفده رکعت نماز خواندیم.یعنی هفده بار با ایستادن"ا" شدیم و با رکوع "ل" شدیم و با سجده "ه" شدیم و الله را نوشتیم و واپس تر از انسان شدیم  تا دیر تر نشده باید کاری کرد جوانهایمان گوهر وجودی خویش را گم کرده اند بجنبیم تا دیر نشده