کحایی سهراب؟

 

  

     

لاکپشت های سوخته در واقعه جاده سازی

سهراب می گفت: دلش می سوزد وقتی می بیند دختر همسایه روی کمیاب ترین نارون روی زمین فقه می خواند !!!

و من دلم می سوزد برای زیستن در این سرزمینی که یک روز چادر از سر زنان به نام تجدد بر می دارند و روز دیگر چارقد به سر زنان می پوشانند به نام پاسداری از عفت پاکدامنی و  امروز به آتش می کشند نقاشی خداوند را به نام جاده سازی .... می ترسم یک روز کشورم  هر جایی بشود  اما .....به نام ایران   

http://208.64.230.35/~rozaneho/archive/87/esfand/parishan-1big.jpg

تالاپ زیبای پریشان قبل از پریشانی

   

درس هایی از کوه

درسهایی از کوه:

- برای رسیدن به قله کوه قبل از برداشتن هر ابزاری ،اول اراده ات را در کوله ات بگذار.

- وقتی هدف قله است، چشم به آن بدوز.ولی از سنگهای لغزان زیر پایت غافل مشو.

- وقتی به قله رسیدی، نفس راحت نکش، چون باید بازگردی.

- همانطور که قله از دور پیداست، فاتح قله در آن ناپیداست.

- سازگاری را از کوه و دریا بیاموز. آیا کوهی را میشناسی که به دریا رودی نفرستاده باشد.

- در میان رشته کوهها همیشه کوهی سربلندتر است که درمقابل حوادث ایستادگی کرده است.

- عظمت طلوع وغروب خورشید را از کوهها بپرس، که در شبانه روز از هیبت آن رنگ به رنگ میشود.

- به کوه احترام بگذارید که مادر خاک است و به خاک احترام بگذارید که عنصر وجودی آدمی است.

- کوههای پیر هموارترند.

- اگر قله مرگ زندگی است، برای رسیدن به آن شتاب مکن و لذت لحظه ها را به فتح قله مفروش.