همیشه تو این فکر بودم که خداوند برای چی این همه آدم افرید که به قول فرشتگان خون بریزند و زمین را فاسد کنند ! و چرا بعضی ها سفیدند و بعضی سیاه و زرد و ......و همینطور چشمهایشان بعضی قهوه ای و بعضی سیاه و آبی ......و تازه بعد از مرگ این همه آدم رسیدگی به اعمالشان کار شاقی است ...
امروز داشتم خونه رو جارو می کردم که فهمیدم آدم هایی که در استوا زندگی می کنند بعلت آفتاب داغ سیاه شده اند و ایا این بشر شرایط محیطی را وارد ژن خود کرده!؟ و ناگهان فریادکردم ؛الله و اکبر؛ این انسان چند بعدی اعجوبه ای است که می تواند تغییر ژن بدهد .پس ما چه تغییراتی کرده ایم و چه خواهیم شد!!!؟؟ به راستی اگر این انسان به خون ریزی و خشونت ادامه دهد و ژنش برای نسل بعد بماند چه؟ایا جهنمی که می گویند همان نخواهد بود؟و آنکسانی که در مقابل خشونت می ایستند و از راستی و حق دفاع می کنند آیا به عقل کل همان خداوند ملحق نمی شوند؟
و وقتی فکر می کنم می بینم همیشه طلوع افتاب بر تاریکی شب می تازد ولی بدون خونریزی و به آرامی .....و خداوند موریانه را خلق کرد
همه کائنات و فرشتگان به انسان سجده کردند مگر شیطان و اعتراض کرد که من از اتشم و او از خاک چرا سجده کنم و خدا در جواب او گفت زیرا ؛چیزی را من می دانم که تو نمی دانی ؛در ما چه چیزی است که خدا می داند به راستی برتری ما در چیست ؟کلام یا سخن گفتن؟عشق؟ قدرت تفکر؟اختیار؟و یا قدرت خدا گونه شدن!!!!نظرت رابگو شاید کمکی باشی برای یافتن این سوال ....