بیا شروع کنیم

 

ایا وقت آن نرسیده که همه بفهمیم که چقدر خسته ایم   ...از دروغ از تهمت  از ارزشهای دروغینی که ساخته شده و وارداتی در جسم ما  هستند و  از جنس ما نیستند

نمی دانم خواب بودیم وقتی دروغ جای حقیقت نشست! و یا وقتی تهمت به جای  شفافیت  خود نمایی کرد! و  چطور شد که  موقع امتحان به جای انعکاس  تلاش و فهمم مان   برگه تقلب سر کلاس بردیم! و چرا وقتی پدران و برادران مادران  و خواهران  خود را به خاطر غیرت کشتند نفهمیدند  که پای فاسقی از جنس خود شان در کار بوده! چرا یک روز فردی را بر فرق سر می گذاریم و یک روز پامال  و مرده بادش می خوانیم  به راستی کی می فهمیم ؟و کی شروع خواهیم کرد:" راست گفتن" را "خوب دیدن "را و" خوب شنیدن" را و یکرنگ بودن را

نظرات 10 + ارسال نظر
بئاتریس دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:39 ب.ظ http://myfancy.blogsky.com

گویا هیچ وقت!!

عمو پوریا دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ب.ظ

از همین فردا میشه شروع کرد . . . . . نه 1؟

قطره جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ب.ظ http://gatreee.blogfa.com

شاخه ای گل تقدیم شهره ی گل .....


.....

مصطفی یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:43 ب.ظ http://ww.birangi.net

راستی را فراموش کرده ایم تا هیچ وقت وجدانمان به درد نیاید

حسین شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ق.ظ

چه اصراریه از بچه شیرخواره بخواهیم پاشه و عربی برقصه یا انتظار داشته باشیم کوزه آب نمک. شکر افشان بشه؟
نمیش ِد که بش ِد .جخ تازه اگه هم بش ِدا خیلی بد میش ِد. آخه هر کی به هر کی میش ِد. یه وقت دیدی دو ضرب در دو هم پنج تا میش ِد. پس اِیزه بدین هر چی داره میش ِدا بش ِد چون داره خیلی خُب میش ِد.

مصطفی علیزاده یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.birangi.net

خانم محمدی مدتیست که ازتان خبری نداریم.
دلتنگتان هستیم.
نوروز را تبریک می گویم.امیدوارم سال نو برای شما با شادی و آرامش همراه باشد.
کوچک شما علیزاده

قطره دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ http://gatreee.blogfa.com

سلام بر شهره ی نازنین ...

زمستان زیبا اینک جای حود رو داده به عروس فصلها ...

رسیدن بهار زیبااااااااااااااا رو به شما تبریک می گم ...


با آرزوی تجلی عشق بی دلیل بر هستی و هر آنچه در آن است ....

سبدی از گلهای معطر پامچال تقدیم شما ....

قطره پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ق.ظ

سلام بر شهره ی عزیز

در وبلاگ دوستان خوندم که مشکلی پیش اومده براتون .
می خوام بگم که عزیزم ، شما می تونی از پسش بر بیایی ....

چون هم آگاهی و هم صبور....

در پناه مطلق بی همتا .....

مرسی به خاطر همدلی ات ..کارم فقط با دعا به سامان خواهد رسید و صبوری ام را دعا می تواند تداوم بخشد

مصطفی علیزاده جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ب.ظ http://www.birangi.net

شهره خانم. بسیار متاثر شدم از اتفاقی که برای مادرتان افتاده. امیدوارم زودتر سلامت شوند.
در سفر جای شما بسیار خالی بود. و ما هم دلمان برایتان تنگ شده و انشاله در جلسه بعدی خمر کهن دیدارها تازه خواهد شد.

دوست خوبم سلام از اظهار لطفتون ممنونم گرمی قلبتان که در صدایتان متبلور است همیشه آرامش بخش است در پناه خدا باشید

حسین دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ب.ظ

خانم محمدی سلام. دلمان برای شما و حس مادرانه اتان تنگ شده است. به نوبه خود دعا میکنم زندگیتان سرشار از خیر و خوبی باشد. به امید دیدار دوباره. خداوند نگهدار شما باشد

سلام
پیام هاتون دل گرمم می کنه که چقدر آدم های خوب هست و ما ندیدیم و چقدر محبت بوده وما حس نکرده بودیم و امروز به خاطر همه آنها از خداوند ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد