باز این چه شورش است....

خیلی دلم گرفته انگار محرم سنگینی اش را بر دوشم می گذارد ...احساس گناه می کنم و این حس بدی است هر ساله با خودم قرار می گذارم که  الگوی زندگیم را فراموش نکنم ولی ای دریغ که امشب با دیدن هلال ماه فهمیدم که باز  یک سال گذشت  و مثل عنکبوت  تا رها تنیده ام  به انتظار شکار لحظه های قشنگ زندگی غافل از آنکه لحظه لحظه زندگیم  شکار این تار ها شده است در حالی که هر سال  دوره می کنیم   چگونه زیستن  را و چگونه مردن را .....اما دریغ و افسوس که خیلی زود ماه را بر آسمان می بینیم و حسر ت می خوریم