ایا وقت آن نرسیده که همه بفهمیم که چقدر خسته ایم ...از دروغ از تهمت از ارزشهای دروغینی که ساخته شده و وارداتی در جسم ما هستند و از جنس ما نیستند
نمی دانم خواب بودیم وقتی دروغ جای حقیقت نشست! و یا وقتی تهمت به جای شفافیت خود نمایی کرد! و چطور شد که موقع امتحان به جای انعکاس تلاش و فهمم مان برگه تقلب سر کلاس بردیم! و چرا وقتی پدران و برادران مادران و خواهران خود را به خاطر غیرت کشتند نفهمیدند که پای فاسقی از جنس خود شان در کار بوده! چرا یک روز فردی را بر فرق سر می گذاریم و یک روز پامال و مرده بادش می خوانیم به راستی کی می فهمیم ؟و کی شروع خواهیم کرد:" راست گفتن" را "خوب دیدن "را و" خوب شنیدن" را و یکرنگ بودن را