سلام
من اینجا آخ .... دلم تنگ است و هر قلبی که می بینم نه از سنگ و نه از آهن که از گوشت و پی است اما سخت بی درد است ....
مدتهاست ننوشته ام که نوشتن خوراک می خواد .نوشتن شهامت می خواد نوشتن دانش می خواد نوشتن مسئولیت داره و نوشتن...........
تو این دوره زمانه یک روز همه نویسنده می شن وشب بعد یک عده با نوشته هاشون تجارت می کنند و یک عده تو دام نوشته هاشون گیر می کنن چرا که یکی از چهار عنصر برای نوشتن را کم داشته و من که هر چهار تا رو کم داشتم پس خفه شدم .
حالا هم می خوام برای دل خودم بنویسم .
اما چطور بنویسم نمی دانم باید روش فکر کنم و شاید هم ننوشتم تو بگو چکار کنم